مدرسه نهادی است که وظیفه ی اجتماعی کردن کودکان را بعد از خانواده به عهده دارد. مدرسه آن مهارتهایی را که خانواده نمی تواند یا نمی رسد به فرزندان منتقل نماید به کودکان آموزش می دهد. این قبیل آموزشها شامل دروس تخصصی، مهارتهای زندگی و اجتماعی،تربیت ی و انتقال فرهنگ می شوند. در بعضی از کشورها آموزش و پرورش بیشتر تمرکزش بر آموزش مهارتهای زندگی در دوران ابتدایی است.
در این کشورها اهمیت آموزش مهارتهای زندگی به کودکان و نوجوانان، بیشتر از سایر وظایف آموزش و پرورش از جمله آموزشهای تخصصی علوم و فنون است. این نوع نگاه و روش به به مدرسه و کارکرد آن نگاه و روش درستی است. چرا که تاثیرات مهمی بر آینده جامعه دارد.در جامعه ای که مدارسش مهارتهای زندگی را به درستی آموزش می دهند ،آسیبهای اجتماعی کمتری به وجود می آید،شهروندان از آسایش و آرامش بیشتری برخوردارند وبیشتر انرژی دولت و ملت صرف شادی و نشاط و خلاقیت شهروندان می شود.
اما متاسفانه در کشور ما تمرکز آموزش و پرورش در دوره ابتدایی و سایر دوره های تحصیلی بر مهارتهای زندگی و اجتماعی نیست. در مدارس ما بیشتر از آنکه مهارتهای زندگی و اجتماعی آموزش داده شود،ریاضی ، علوم و تدریس و آموزش داده می شود.جریان عمومی فعالیت مدارس باعث شده که خانواده ها هم از مدرسه توقعی جز آموزش دروس تخصصی را نداشته باشند این روش غلط باعث شده است که فارغ اتحصیلان مدارس از مهارتهای زندگی و اجتماعی به طور کلی بی بهره باشند.
آموزش فراگیر رویکردي مبتنی بر عادي سـازي اسـت و هدف آن آماده کردن افراد بـا نیازهـاي ویـژه بـراي زنـدگی مناسب در جامعه اسـت . مطالعـات پژوهشـی نشـان مـی دهـد دانش آموزان بـا نیازهـاي ویـژه معمـولاً از جانـب همسـالان عادي خود طـرد مـی شـوند . عـدم پـذیرش اجتمـاعی بـراي دانش آموزانی که ناتوانی خفیف دارند، نسـبت بـه آنهـا کـه داراي ناتوانی شدیدتر و آشـکارتر هسـتند، کمتـر اسـت . امـا حتی مبتلایان به ناتوانی خفیف هـم ممکـن اسـت مشـکلات شخصیتی، اختلال ارتباطی یا مواردي دیگـر را داشـته باشـند که سبب شود گـروه همسـالان، آنهـا را نادیـده بگیرنـد، هـر چنــد آشــکارا طردشــان نکننــد . بــا آمــوز ش مهــارتهــاي اجتمــاعی بــه دانــش آمــوزان بــا نیازهــاي ویــژه مــی تــوان شهروندانی رشد یافته در ابعاد گوناگون تربیت کرد و به این ترتیب به یکـی از اهـداف فراگیرسـازي کـه افـزایش سـطح تحول اجتماعی این گروه از کودکان است، دست یافت.
در نظام آموزشی کشورهای توسعه یافته، نحوه آموزش مهارت ها به گونه ای پیش می رود که دانش آموزان با فراگرفتن حرفه و مهارت از مدرسه فارغ التحصیل می شود نه صرفا با گرفتن مدرک؛ این کشورها، سرمایهگذاری و ایده های زیادی را برای پیاده کردن مهارت آموزی در مدارس خود صرف کرده اند تا آن جا که توانسته اند مهارت های شغلی را با تغییر و تحول در نظام آموزشی خود ترویج دهند.
این روانشناس و مشاوره تحصیلی در ادامه گفت و گو، هماهنگ کردن محتوا، وسایل و ابزارهای آموزشی وکمک آموزشی با شرایط و مهارت های روز دنیا را راهکار دیگر بهینه شدن مهارت آموزی در مدارس ایران عنوان کرد و اظهار داشت: اگر نظام آموزشی فقط به سراغ متون تعریف شده آموزشی برود تا دانش آموز همان را بخواند و امتحان بدهد، هیچ تجربه ای از فعالیت های عملی خارج از چارچوب متون مدرسه را آموزش نداده و دانش آموز همچون خشتی خام فارغ التحصیل می شود که در محیط هایی همچون ورزشگاه ، پارک، مسجد و هر مکان جمعی نمی تواند بر هیجانات خود کنترل داشته و در برهه های حساس رفتار معقول از خود نشان دهد.
کاظم زاده یادآور شد: بعد از آموزش مهارت مدیریت هیجان، نوبت به آموزش مهارت های خودآگاهی، کنترل به هم ریختگی های ذهنی مانند استرس، اضطراب و افسردگی (که به آن غلبه بر خلق منفی گفته می شود)، قاطعانه رفتار کردن یا جرات ورزی، خودمراقبتی، « نه» گفتن و نپذیرفتن پیشنهادهای ناهنجارانه، ارتباط موثر و همدلی برقرارکردن و در آخر مهارت حل مساله و حل تعارض می رسد که در دوره های پایانی ابتدایی و آغازین دبیرستان باید تدریس شود. این مهارت ها دست به دست هم داده و مجموعه ای از مهارت های ضروری زندگی را رقم می زند که همه انسان ها و همه موجودات در زندگی شهری و اجتماعی باید بلد باشند.
با رشد روزافزون جوامع و تغییر سبک زندگی، نیاز به همراهی آموزش و مهارت دو چندان شده است؛ امری که با تکیه صِرف به کتاب و محیط آموزشی دست یافتنی نیست. متاسفانه در کشور ما، این موضوع مغفول مانده و سنگینی بار آموزشی کتاب های درسی، فرصت و فراغت آموزش مهارت های زندگی و رفتاری مطابق با واقعیت های بیرون از فضای آموزشی را از دانش آموزان سلب کرده است.
اما نکته مهم تر، نحوه آموزش و بیان مهارت ها به دانش آموزان است که فراگیری را برای آنها جذاب کند. موضوعی که دکتر «محمد کاظم زاده» روانشناس و مشاور تحصیلی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، به آن اشاره کرد و گفت: برای مهارت آموزی؛ ایجاد تمرکز و انرژی یادگیری در دانش آموزان در اولویت قرار دارد که در غیر اینصورت نتیجه ای ناقص حاصل می شود و فقط سطح قضاوت و ارزشیابی دانش آموزان و معلمان را بالا می برد که به اصطلاح امروز، دیگران را قضاوت و نمره دهی کنند.
توانايي انجام رفتارهاي سازگارانه و مثبت به گونهاي که فرد بتواند به گونه بهتر و موثرتري با مشکلات و دشواري هاي زندگي روزمره خود کنار بيايد و مسئوليت هاي اجتماعي و شخصي زندگي را بهتر بپذيرد و توانمندي هايش را بروز دهد و از آسيبهاي ناشي از ناتواني درحل مشکلات در امان بماند.
در واقع تواناييهايي که باعث ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه، غناي روابط انساني، افزايش سلامت و رفتارهاي سالم در سطح جامعه ميشود.
اين مهارتها به افرادکمک ميکنند هم خودشان و هم جامعه را از آسيبهاي رواني اجتماعي حفظ کرده وسطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند. پس در واقع مهارتهاي زندگي هم به صورت يک راهکار ارتقاي سلامت رواني و هم به صورت ابزاري در پيشگيري از آسيبهاي رواني اجتماعي مبتلا به جامعه نظير، آزار کودکان، خشونتهاي خانگي و اجتماعي، خودکشي، اعتياد، ايدز و موارد مشابه قابل استفاده است.
ادگیری مهارت نه گفتن به دیگران بهترین اتفاق برای شما میتواند باشد. با این وجود بسیاری از افراد به این مهارت تسلط ندارند. چون فکر میکنند با پذیرفتن هر کاری آدم محبوبی میشوند، در صورتی که باید بدانید دیگران وقتی شما نه گفتن صحیح را بلد باشید بیشتر به شما احترام میگذارند و علاقمند می شوند.
ابتدا باید ببینیم که چرا باید گهگاه نه بگوییم و نه گفتن چه تاثیری روی مسیر تحصیلی و موفقیت شما دارد. همچنین نه گفتن نه تنها در دوره تحصیل که در همه مراحل زندگی مهمترین مهارتی است که به موفقیت شما کمک شایانی می کند.
افرادی که به هر کاری پاسخ مثبت میدهند تا محبوب به نظر برسند به سرعت با موانع بسیاری روبرو میشوند. زمانی که شما به فردی جواب منفی میدهید به آنها این پیام را میرسانید که آدم بیکاری نیستید و محدودیتهایی هم دارید. با این کار شما نشان میدهید که برای خودتان احترام قائلید و به همین صورت از طرف دیگران هم احترام کسب میکنید.
اگر شما واقعا وقت کافی و قابلیت انجام کاری را داشته باشید و بعد به این کار پاسخ مثبت بدهید، از طرف دیگران هم فردی قابل اعتماد به نظر خواهید آمد که کارهای دیگر را هم به شما میسپرند. اما در صورتی که شما هر کاری را قبول کنید و در ادامه نتوانید آن کار را به سرانجام برسانید، اعتماد به شما هم کمتر میشود.
در صورتی که شما هر کاری را قبول نکنید و در تخصص خودتان فعالیت داشته باشید، استعدادها و مهارتهایتان هم ارتقا پیدا میکند. برای مثال اگر شما در نوشتن قوی هستید اما در هنر توانایی ندارید، شما میتوانید یک سخنرانی خیلی خوب بنویسید اما نمیتوانید برای موضوع پوستر طراحی کنید. در درس و مدرسه هم به همین صورت شما باید در درسهایی که بیشتر استعداد دارید بیشتر وقت بگذارید و خودتان را ارتقا بدهید.
شاید فکر کنید که شما با پاسخ مثبت دادن به دیگران آنها را خوشحال میکنید. اما در ادامه خواهید دید که شما تنها دارید به خودتان و حتی دیگران آسیب میرسانید. با زیاد کردن کار خود به شما استرس زیادی وارد میشود و همین باعث میشود تا کارایی شما به شدت پایین بیاید.
خط خوب یکی از مهارت هایی است که باید از سن کم یعنی از دوره ی آمادگی به دانش آموزان آموخته شود در غیر این صورت بخشی از فرایند یاددهی، یادگیری دچار نقص خواهد شد (آموزش و پرورش باید از خرد سالی شروع شود زیرا در این مرحله اگر اموزش صورت گیرد پایدار تر خواهد بود.) از این رو درک صحیح مکانیسم ها و عواملی که می توانند باعث مشکلات دست خط شوند ضروری به نظر می رسد در بسیاری موارد دیده شده که مشکلات خوانایی دست خط بدون مداخلات درمانی بر طرف نمی گردد.
ارزیابی دست خط باید شامل مشاهده نحوه نوشتن، خوانایی، و سرعت نوشتار بشود. عمل نوشتن شامل نگه داشتن صحیح مداد، نحوه استقرار مداد و نوشتن حرف می شود. عادات مشکل زا در خصوص این مسائل همیشه با صرف نگاه کردن به نمونه های نوشته شده قابل شناسایی نیست و این مشکلات می تواند از پیشرفت دست خط جلوگیری کنند.برای مثال، کودکان می توانند حرفی مانند “ی ” را با حرکات جداگانه ترسیم کنند، مثلا از سمت چپ حرف شروع کنند. اما، شروع کردن این حرف از سمت راست ، بدون بلندکردن مداد از روی کاغذ برای سرعت نوشتار بسیار مناسب تر است. خوانایی شامل خوانایی حروف، و همچنین فاصله بین کلمات و حروف می باشد. سرعت نیز مهم است، چون که کودکان بالاخره از چند مقطع اولیه بالاتر می روند و باید بتوانند بصورت موثر در کارهای مختلف از نوشتن استفاده کنند.
صرف زمان نسبتا اندک برای آموزش خوشنویسی، شاید حدود ده تا پانزده دقیقه به صورت روزانه، می تواند از مشکلات نوشتاری آینده بچه جلوگیری کند، از جمله مشکلات مرتبط با مهارت های ترکیب کردن در سطوح بالاتر. سال های اولیه مدرسه به صورت خاص برای آموزش دست خط مهم هستند؛ اگر کودک در زمینه نوشتن، عادات مشکل زایی برای خود انتخاب کرد، مانند نگهداری اشتباه مداد یا نوشتن حروف بصورت کند و نامناسب، از بین بردن این عادات کار سختی می شود. حتی برای بچه های کوچک آموزش خوشنویسی باید در یک برنامه بزرگ تر نوشتاری انجام شود، که در آن کودکان مهارت های دیگر نوشتن را هم یاد بگیرند و از این طریق برای نوشتن انگیزه پیدا کنند. البته، کودکان به برنامه های پردازنده کلمات و تکنولوژی کمکی نیز دسترسی دارند، که برای هر دانش آموز با توجه به سطح او، قابل تنظیم است.
در دوره کودکی، تعارض ها و کشمکش ها به دلیل عدم بلوغ رشد روانی- شناختی جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می یابد به طوری که می پذیرند به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کنند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرند.
در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوه های صحیح رفتار هیجانی و مهارت های لازم را برای تطبیق خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت های روان شناختی آنها ارتقا نیافته باشد با آسیب های جدی و متعددی روبرو خواهندشد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آنها شکل گیرد و از خود واکنش های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش های منفی را نداشته باشند، باعث آسیب های روان شناختی در شخص و کژروی ها و ناهنجاری هایی در اجتماع خواهدشد.
بنابراین اگر در زمان کودکی برای آموزش مهارت های زندگی انرژی گذاشته نشد، باید خانواده و مدرسه به خصوص در زمان نوجوانی و بلوغ، برای آموزش این مهارت ها و افزایش ظرفیت روان شناختی نوجوان تلاش کنند چون بعداز 18 سالگی که شخصیت فرد و هوش هیجانی اش تقریبا به وضعیت ثبات نسبی رسید، ایجاد و شکل دهی رفتار، مشکل تر و زمان بر خواهدشد. البته حتی اگر دوره نوجوانی هم از دست برود، آموزش در دوران جوانی زمان سربازی یا دانشگاه باید انجام شود.
واید بسیار زیاد این آموزش به فرد و جامعه بر می گردد، بنابراین آموزش مهارت های زندگی باید به طور مستمر در طول زندگی برای نهادینه کردن دانش تئوری به صورت تجربه زندگی عملی ادامه داشته باشد. متاسفانه در خانواده ها، مدارس، دوران سربازی و حتی در دانشگاه و رسانه ها و اجتماع ما آموزش مهارت های زندگی جدی گرفته نمی شود در صورتی که با گذراندن واحدها و دروسی که به جز پاس کردن و فراموشی آن بعد امتحان به دلیل وجود نداشتن نیاز کاربردی آن در علم یا اجتماع (مدرسه و دانشگاه)، گذراندن زمان زیادی در امور خدماتی بدون ارتقای شخصیت با آموزش مهارت های زندگی (سربازی)، عدم بررسی کارشناسی مرتب در برنامه های رسانه ای و بی توجهی به یکی از مهم ترین ابعاد آموزش فرهنگی (رسانه) فرصتی برای یادگیری فرزندان این مرز و بوم در این خصوص باقی نمی ماند و استرس های زندگی می تواند به جای مدیریت شدن، با سوق دادن فرد به سمت رفتارهای پرخطر، بنیان خانواده و اجتماع را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
مهارت هایی که باید آموزش آنها از کودکی به بچه ها شروع شود عبارتند از:
1- مهارت تصمیم گیری: در این مهارت افراد می آموزند که تصمیم گیری و اهمیت و مراحل آن چیست و متوجه می شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.
2- مهارت حل مساله: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مساله؛ به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنی از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.
3- مهارت تفکر خلاق: تولید اندیشه و نوعی دیگر دیدن است. فرد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حال های نو و بدیع است که کمتر کسی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد فرا می گیرند که با شیوه های متفاوت بیندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حل هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.
4- مهارت تفکر نقاد: این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل و مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.
5- توانایی برقرار کردن ارتباط موثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.
6- مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی: مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.
7- خودآگاهی: خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای او عذاب آور هستند.
8- مهارت همدلی: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.
9- مهارت های مقابله با هیجان ها: شناخت هیجان هایی از قبیل شادی و ترس و حسادت و غم و. و تاثیر آنها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آنها و واکنش مناسب در برابر آنها.
10- مهارت مقابله با استرس: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه با فشارها و نقش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مقابله یا آنها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی اش نشود.
آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین آغاز شد. او در آن سال مجموعه آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم را تدوین کرد که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه شد. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارت های رفتار جراتمندانه، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوءمصرف مواد از سوی همسالانشان مقاومت کنند.
کنار آمدن با فشارهای زندگی، داشتن زندگی هدفمند و انعطاف پذیر برای مواجهه با مشکلات زندگی، برقراری تعامل سازنده با دیگران با بیشترین سود و کمترین ضرر به خود و دیگران، روابط بین فردی بالنده و رشددهنده با کمترین کشمکش و تعارض، خروج از بحران های زندگی با مدیریت صحیح و بیشترین مصلحت روش انتخابی و برآمدن از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی در زندگی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده است که در ادوار مختلف به اشکال گوناگون نمود و بروز داشته است.
در کلاس خود جعبهای برای بیان کردن ایدههای کسب و کاری قرار دهید. مثلا میتوانید از آنها برای شروع و برنامهریزی یک پروژه مهم درسی در مدرسه استفاده کنید. وقتی این پروژه را زود شروع کنید، به دانشآموزان خود این پیام را میدهید که آنها و ایدههایشان را باور دارید و نظرات آنها اهمیت دارد. همچنین با ایجاد فضایی برای خودآموزی، اعتمادبهنفس آنها را افزایش میدهید.
جعبهی طوفان فکری میتواند کاتالیزوری برای خلق و به اشتراک گذاشتن ایدهها در یک مکان امن باشد و در عین حال مهارتهای تفکر نقادانه و حل مسئله نیز به کمک آن تقویت شود. این کار همچنین به دانشآموزان کمک میکند تا بتوانند تصویری بزرگتر از آنچه مطرح میشود ببینند؛ زیرا هدف گذاری و زمانبندی صحیح را یاد میگیرند. هر پنجشنبه در اولین ماه تحصیلی، با حضور آنها ایدهها را بررسی کنید. در طول سال، هر ماه یکی از اهداف کارآفرینی که آنها را به سمت پروژه نهایی کسب و کارشان در پایان سال رهنمون میشود انتخاب کنید.
وظیفهی آموزش صحیح مهارتهای اجتماعی و کسب و کار، یکی از وظایف معلمها است. با توجه به رشد سریع تکنولوژی، اصولی نظیر کارآفرینی، نوآوری، حل مسئله و تفکر نقادانه، مواردی هستند که در مقطع ابتدایی و اوایل دوره متوسطه باید به دانشآموزان آموخت.
آموزش، مدلسازی و مشارکت دادن دانشآموزان در فرصتهای کارآفرینی معمولا در لیست وظایف معلمهای مدرسه نوشته نمیشود؛ اما برای رشد و آماده کردن جوانان برای فرصتهایی که در آینده پیش روی آنها قرار میگیرد، ضروری است.
بهعنوان مثال، کارآفرینی به دانشآموزان درباره پول، سرمایهگذاری، استراتژیهای کسب و کار، وام و تولید بودجه آموزش میدهد. در عین حال، دانشآموزان میتوانند مهارتهای مهم زندگی نظیر حل مسئله، ایده پردازی، ریسکپذیری، مواجه شدن با شکست و دوباره برخاستن، هدفگذار، کار گروهی و همچنین توانایی مستقل کار کردن را بیاموزند.
با وجود ناشناختههای بازار کار آینده، بسیار مهم است که به دانشآموزان مهارتهای لازم برای فرصتآفرینی آموزش داده شود. راه و روشهای زیادی وجود دارد که معلمها میتوانند برای روشن کردن راه دانشآموزان به کار بگیرند. بهجای آنکه تمام مرکز خود را به روشهای سنتی آموزش مدرسهای معطوف کنند، میتوانند بهعنوان یک راهنما و مربی همراه دانشآموزان باشند و به آنها فرصت بدهند تا راه را پیدا کنند و استعدادهایشان را بروز دهند.
دانشآموزان ممکن است در قسمتهای مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. باید به آنها فرصت داد تا این تواناییها و استعدادها را شکوفا کنند و در عین حال المانهای کسب و کار را نیز بیاموزند.
- ترغیـب دانــش آمــوزان بــه تجزیــه و تحلیــل آنچــه کــه مهارتهاي اجتماعی را شکل می دهند.
- آموزش مستقیم مهارتهاي اجتماعی
- توضیح و مدلسازي اجراي مهارتهاي اجتماعی؛ بـراي نمونـه، هـر مهـارت را مـی تـوان بـه ایـن شـکل هـا نشـان داد : اســتفاده از الگوهــاي زنــده، ایفــاي نقــش، نمــایش صــامت (پانتومیم) ، استفاده از پخش تصویري ( متوقف کـردن فـیلم در جاهاي حساس به منظور بحث درباره ي رفتارها و عکس العمل هاي مناسب)
- تفویت رفتارهـاي مناسـب ( نـه فقـط تمرکـز بـر خـلاص شدن از رفتار "نامطلوب")
- کمک کردن به دانش آموزان در به خاطر سپردن ارتباط رفتارهاي آشکار در موقعیت هاي مشخص (مثلاً اگـر کسـی از تو بپرسد می خواهی بازي کنی، چه پاسخی میدهی؟)
- اسـتفاده از بروشـور و دفترچـه بـراي نشـان دادن شـرایط اجتماعی زندگی واقعی و مشکلات مربوط به مهـارت هـاي اجتماعی
- طراحــی تکــالیف کــلاس در جهــت افــزایش اطمینــان ، پذیرش، مشارکت و پشـتیبانی متقابـل بـین دانـش آمـوزان و اهمیت دادن به مهارتها و دانش هاي گوناگون
- آموزش مهارتهاي اجتماعی تا حد ممکن در موقعیت- هاي طبیعی. - کمک به
درباره این سایت